چه بیتابانه میخواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری !
چه بیتابانه تو را طلب میکنم
بر پشت سمندی
گویی نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربهای بیهوده است.
بوی پیرهنت اینجا
و اکنون.
کوهها در فاصله سردند.
دست در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را میجوید.
و به راه اندیشیدن
یاس را
رج میزند.
بینجوای انگشتانت فقط.
و جهان از هر سلامی خالیست ..
با ترس و بغض به روزم
میخواهند دارم بزنند ... خیانت نکردم !!!
اما حوصله ی اثباتش را ندارم ...
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر...پر سوزترین گدازه از عشق بگیر در هر نفسی که می تپی ای دل من...یادت نرود اجازه از عشق بگیر
بـا احـتـیـاط بـخـوانـیـد
سـطـح شـعـر لـغـزنـده اسـت.
بـس که شـاعـر سـطـر بـه سـطـر
بـاریـد و نـوشـت...
گر طبیانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذت بیماری را
روز پزشک مبارک..
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم
نفس بجز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیر خودت کرده ای دعایم کن
که آخرین نفسم را در این قفس بزنم...
من با تو قسمت می کنم تنهایی ام را
مجموعه ی آشفتــه ی شـیدایی ام را
پر می کشد تا بیــکران ها این دل من
آرام کن این مـــرغـک صحـــرایی ام را
آئیـنه ام آئیــــنه ی چشمـــان سبزت
تکثیر کن با چشم خود زیبــایی ام را
دستم بگیـــر ای آشـــنا تا بـا حضورت
پیـــدا کنــم دنیـــای نـاپیـــدایی ام را
در کوله بارم جز غم تنهایی ام نیست
پس با تو قسمت میکنم تنهایی ام را
چه بیتابانه میخواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری !
چه بیتابانه تو را طلب میکنم
بر پشت سمندی
گویی نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربهای بیهوده است.
بوی پیرهنت اینجا
و اکنون.
کوهها در فاصله سردند.
دست در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را میجوید.
و به راه اندیشیدن
یاس را
رج میزند.
بینجوای انگشتانت فقط.
و جهان از هر سلامی خالیست ..
avariiiiiin
درود
حرفهای بسیار دارید در این کوتاه نوشته
لینک شدید...منتظر گرمای حضورتون هستم...
خدایا!
نذاشتی با عشقمون زندگی کنیم!
دمت گرم بذار با زندگیمون عشق کنیم....
کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله ی عاشقان نهم
کاری مکن که نیمه شب از رخنه ی نفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم ...میرزاصائب!!
سلام براستادخودم دکترنیکنامی عزیز
ممنون از راهنمایی تون... بله غزل راپیدا کردم جلدپنجم دیوان صاءب تصحیح مرحوم قهرمان.غزل8582....در ضمن نفس درست نیست قفس درست است!
اگه همچین بدعتی می شد گذاشت دیگه عاشقی بی معنی بود