و من دوست دارم صدایت کنم ...

مجموعه شعر فارسی - احمد نیکنامی

و من دوست دارم صدایت کنم ...

مجموعه شعر فارسی - احمد نیکنامی

میلاد

عشق هرچند به فریاد رسید

دیر شد،صید به صیاد رسید


ای فروخفته ترین بغض، بخند

که تو را گریه به امداد رسید


شادی ام را غم تو داد به باد

بر سر من، غم تو، شاد رسید!


از عطش مرد دلم هر جا رفت

کی به یک واحه ی آباد رسید؟


گفتمش کی برسم؟ پاسخ داد:

سرو وقتی که به شمشاد رسید!


در حساب تو کم آمد کلمات

نوبت بازی اعداد رسید !


ای دل خسته ی من شادی کن

مرگ را لحظه ی میلاد رسید !...


نظرات 5 + ارسال نظر
ا.ن 1391/07/02 ساعت 18:16

*۱۷*

......

ا.ن 1391/02/06 ساعت 03:38

به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید، که میرویم به داغ بلند بالایی....!!!

پایان بندی کارتون یه مهر تایید روی روند عالی شعرتون بود
شاد باشید و شاعر بمانید

گذری عاشقانه 1391/02/02 ساعت 10:20

دلی که تنگ تواست و هوای تو دارد
بگو تو فاصله ها را چگونه بردارد؟
عنان خویش سپرده دلم به دستانت
امین تر از تو نباشد به اوش بسپارد
ز دل صدای غریبی به گوش می آید
هجوم بی کسی او را کنون می آزارد
کشیده نقش نگاهت دلم به سینه ی خود
دوچشم تر بکشد او به راه بگذارد
رسیده به آخر نفس ، دوباره دلم
تمام ثانیه ها را چقدر بشمارد؟

سلام
ممنون از حضورتان
غزل زیبایی سرودی ،خواندم و لذت بردم.درود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد